عجایب هفتگانه جهان، شگفت ترین و بزرگترین آثار هنری معماری دوران باستان به شمار می آیند که فعلاً تنها یکی از این عجایب معماری وجود دارد و متباقی در مرور زمان از بین رفتند نخستین کسی که درباره این شهکار های معماری تحقیق و کتابی نوشت یک فنیقیایی یونانیالاصل به نام آنتیپاتروس سویدنی است که در قرن دوم پیش از میلاد می زیست. کتاب او بهر حال نه دارای دیدگاه فلسفی بوده و نی یک کتاب هنری محسوب میشود، بلکه راهنمای ساده ای برای سفر در عهد باستان بوده است
تو با شکوه ترین لحظه موعودی ، همواره دوستت خواهم داشت چرا که : به من آموختی که باید ، سپیدیها را مجذور و از سیاهیها جذر گرفت ، زیباییها را در ده به توان ده ضرب کرد و زشتیها را بر آن تقسیم کرد . به من آموختی تا منحنی اکیداً نزولی پشت خمیدة آن پیر زن دردمند را بر صفحة کاهگلی دیوار کلبه اش همواره به خاطر داشته باشم . تو علامت را در تساوی اضلاع مثلث متساوی الاضلاع ، استواری را در مثلث قائم الزاویه و
وقتی به کلاس قدم میگذارد، بهار با نسیم نفسهایش میشکفد و گل و لبخند و زمزمه، فضا را پر میکند. با او آسمان میبارد، چشمه میجوشد، نسیم میوزد و آفتاب سفره مهربان خویش را میگشاید. از خانه تا مدرسه، با هر گام، بهشت نزدیکتر میشود. نگاهش خانه مهربانی است و قلبش مهربانتر از آب. دلها را به طراوت و پاکی و پاکیزگی میخواند. دستهای گرم و صمیمیاش، مشق عشق مینویسد. سرانگشت او افقهای روشن فردا را نشان میدهد واشاراتش، آن سوی پردههای خاک و ملکوت پاک خدا را. وسعت شفاف قلبها، قلمرو اوست و کشتزار جان دانشآموزان تفرّجگاه خرمی او.
کودکان در زندگی و در بسیاری از مسائل مربوط به خود ناآگاهانه از محیط طبیعی خویش الهام میگیرند یا درصدد تقلید از آن برمیآیند، البته آنها با دید و دریافتی دیگر به تمام موجودات چه جاندار و چه بیجان مینگرند و میاندیشند. این موضوع چیزی نیست مگر سادگی توام با صداقتی که در وجود آنهاست، حتی این صداقت با احساسات بیآلایش آنها درهم آمیخته میشود و پدیدهای به بار میآورد که تاثیر آن در چهره و رفتار و حرکات و حتی در خطوط و نقوشی که پدید میآورند، کاملاً محسوس است.
ادامه مطلب...